lovely


ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ


ﻓﻘﻂ ﺷﻠﻮﻏﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ


ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎﯾي


ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﭘﺮﯾﺪﻥ


ﻋﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ . . .

+ 9 / 6 | | عسل


مشکل اینجاست،


همیشه آدم های تنوع طلب


دست می گذارند رو آدمهای وفادار !

 

 

+ 6 / 6 | | عسل
مـــــواظب کلمـــاتــی که در صحبت اســــتفاده می کنید باشید 

شاید شما را ببخشـــند،

اما هــــــرگز فرامــــوش نمی کنند.
 
+ 4 / 6 | | عسل
برای کسی بسوز

که برای خاموش کردنت

از اشکش مایه بذاره.
 
 
+ 4 / 6 | | عسل

معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا…دخترک خودش را جمع و جور کرد ، سرش را پایین

انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانم؟


 معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:

(چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ ها؟


فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه ی بی انظباطش باهاش صحبت کنم )


دخترک چانه لرزانش را جمع کرد… بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :


خانوم… مادرم مریضه… اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن… اونوقت میشه مامانم رو بستری

کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد… اونوقت میشه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح

گریه نکنه… اونوقت…


اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و

توش بنویسم…


اونوقت قول می دم مشقامو بنویسم…


معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشین سارا…


و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد…

+ 3 / 6 | | عسل

دل نده....

به آدمها دل نده....

تو كه از خدايشان عاشق تر نيستي....

آنها خداي خود را به نيمه ناني مي فروشند.......

و تو را به نيمه شبي....

+ 3 / 6 | | عسل

+ 2 / 6 | | عسل

سكوت بلند ترين گريه يه دختره ..

وقتي بهت بي محلي مي كنه كه واقعا شكسته

 

 

+ 1 / 6 | | عسل

چه خوش خيال بودم كه فكر مي كردم

در قلب تو محكومم به حبس ابد..

به يكباره جا خوردم وقتي زندانبان

برسرم فرياد كشيد:

هي.... تو... آزادي.

و.....

صداي گامهاي غريبه اي كه به سلول مي امد...

+ 1 / 6 | | عسل

+ 30 / 5 | | عسل

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد


This template generated and design by Nightnama on 2013 do not Copy