lovely


بـه خـودم میـگویـم: قـوی بــاش

بـه خـودم میـگویـم : مهـم نیستــــ …

بـه خـودم شـکـ کـردن را مـی آمـوزمـ …

آیــا واقعـا ارزشـش را داشتــ یــا دارد ؟!

بـه خـودم میـگویـم : همیــشه وقتــ هستــ بـرای فرامـوش کـردن …

حداقـل بـه انـدازه بــاقـی مـانـده ی عــمرم …

ولـی تــه همـه ی ایــن هـا ایـن استـــ …

مـن غمگیـــنم …

و دلـــتـــنــگ تـویــی کـه نیستـــی …
مگه خبر نداشت که بعد از او چه بلایی سر من خواهد امد.؟؟؟

+ 21 / 8 | | عسل


سخت است حـــرفت را نفهمند


سخت تر این است که حــــرفت را اشتباهی بفهمند،


حــــالا میفهمم، که خـدا چه زجــــــری میکشد


وقتی این همه آدم حـــرفش را که نفهمیده اند هــــیچ،


اشتباهی هم فهـــمیده اند.

 

+ 21 / 8 | | عسل
+ 15 / 8 | | عسل

چه زیباست ……
به خاطر تو زیستن و برای تو ماندن و بپای عشق تو سوختن
و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو گریستن و به عشق و
دنیای تو نرسیدن…. ای کاش میدانستی
بدون تو مرگ گواراترین زندگیست…بدون تو و بدور از دستهای
مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست…


+ 13 / 8 | | عسل

های دنیا ...
اسکار حق توست ...
سال هاست که مرا فیلم کردی !

+ 13 / 8 | | عسل

+ 9 / 8 | | عسل


بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم
در حسرت چشمهایت هستم ،چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده
در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ، هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت...
کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ، کاش بودی و من دیگر از سردی نگاهت شاکی نبودم
هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو ، هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ، چشمهایم را بستم و باز هم دیدم تو را ، هر چه خواستم دلم را آرام کنم ، آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت ، هر چه خواستم بگویم بی خیال ، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم...
میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ، میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو باز هم به سراغم آمد ، میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد ...
بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست ، بدجور از نبودنت شاکیست ، هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست....

+ 9 / 8 | | عسل

گاهی دلت از سن و سالت می گیرد
میخواهی کودک باشی
کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی …

+ 9 / 8 | | عسل

پیاز هم که خرد میکنی برایش اشک میریزی

از پیاز هم کمتر بودم ، مرا خرد کردی و خندیدی . . .

+ 9 / 8 | | عسل

آدما مثه عکسن زیادی که بزرگشون کنیم

کیفیتشون میاد پایین

+ 8 / 8 | | عسل

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد


This template generated and design by Nightnama on 2013 do not Copy